مباني نظري و پيشينه پژوهش يادگيري و نظريه هاي يادگيري
در 31 صفحه ورد قابل ويرايش با فرمت docx
توضيحات: فصل دوم پايان نامه کارشناسي ارشد (پيشينه و مباني نظري پژوهش)
همراه با منبع نويسي درون متني به شيوه APA جهت استفاده فصل دو پايان نامه
توضيحات نظري کامل در مورد متغير
پيشينه داخلي و خارجي در مورد متغير مربوطه و متغيرهاي مشابه
رفرنس نويسي و پاورقي دقيق و مناسب
منبع : انگليسي وفارسي دارد (به شيوه APA)
نوع فايل: WORD و قابل ويرايش با فرمت docx
قسمتهايي از متن مباني نظري و پيشينه
تعريف يادگيري
تعاريف متعددي از يادگيري ارائه شده است از جمله گانيه[1] يادگيري را چنين تعريف مي کند:يادگيري تغييري است که در توانايي انسان ايجاد مي شود و براي مدتي باقي مي ماند و نمي توان آن را به سادگي به فرايند هاي رشد و نمو نسبت داد(سيف، 1370، ص48).
شعباني (1384، ص 11) جامع ترين تعريف ارائه شده از يادگيري را تعريف هيلگارد[2] و مارکوئيز[3] مي داند. اين دو روانشناس يادگيري را بدين گونه تعريف کرده اند: « يادگيري عبارت است از فرايند تغييرات نسبتاً پايدار در رفتار بالقوه ي فرد بر اثر تجربه ».
ويژگي هاي تعريف يادگيري
اين تعريف که معروف ترين تعريف يادگيري است شامل ويزگي هاي اساسي ميباشد که عبارتند از : فرايند، تغيير، نسبتاً پايدار، بالقوه و تجربه. براي درک بهتر به اختصار به تحليل هريک از اين مفاهيم ميپردازيم.
- مفهوم فرايند. يکي از مشخصات بارز فرايند، حرکت و پويايي آن است که بر اثر تعامل دائم اجزاء و متغيرهاي موجود در آن صورت مي گيرد و آغاز و پاياني ندارد. يادگيري نيز يک فرايند است؛ چون بر اثر تعامل دائم فرد با محيط، هميشه و در همه جا به طور پيوسته و مستمرصورت مي گيرد.
- مفهوم تغيير. يادگيري نوعي تغيير است که در فرايند تجربه اتفاق مي افتد، اما نه هر تغييري؛ تغييري که بتدريج حاصل شود و نسبتاً ثابت و پايدار باشد. بنابراين تغييرات ناشي از رشد و بلوغ و تغييرات ايجاد شده بر اثر عوامل مکانيکي و شيميايي، يادگيري نيست.
- مفهوم نسبتاً پايدار. يادگيري در بر گيرندهي تغييرات نسبتاً دائم است، و رفتار موردي، لحظه اي و تصادفي به هيچ وجه يادگيري ناميده نمي شود.
- مفهوم رفتار بالقوه. کاربرد عبارت « رفتار بالقوه » دليل بر تفاوت بين مفهوم يادگيري و عملکرد است. يادگيري تغييراتي است که در ساخت ذهني فرد ايجاد مي شود و در حال حاضر، قابل اندازه گيري نيست. مقداري از تغييرات حاصل از يادگيري ممکن است به علت مساعد بودن شرايط، به رفتار بالفعل تبديل شود که در اصطلاح به آن « عملکرد » مي گويند.
مفهوم تجربه. کاربرد کلمهي تجربه در تعريف فوق حاکي از اين است که تنها آن دسته از تغييرات رفتار را مي توان يادگيري ناميد که محصول تجربه، يعني تاثير متقابل فرد و محيط در يکديگر باشد(شعباني، 1384، ص 12) . ...
1. Gagne
2. Hilgard
3. Marquiz
...
2-2-4- نظريه هاي يادگيري
هدف از تدريس، يادگيري است و آنچه مربوط به علم يادگيريميشود، نظريههاي يادگيريميباشد. بنابراين، توجه به يادگيري و ماهيت آن براي كسي كه با مقوله تدريس و آموزش سر و كار دارد، ضروري است و اينجاست كه نظريه هاي يادگيري مطرح مي شود. نظريه هاي يادگيري، چارچوبي از ساختار و اصولي است كه به توصيف و تبيين نحوه يادگيري افراد ميپردازد. باتوجه به درك صاحبنظران مختلف درباره يادگيري، تاكنون نظريه هاي زيادي درباره يادگيري پديد آمده است. در اين جا سه رويكرد مهم يادگيري شامل رفتارگرايي، شناخت گرايي و سازندهگرايي را مرور مي کنيم.
2-2-4-1- رفتار گرايي
رفتار گرايي نظريه غالب نيمه اول قرن بيستم بود. رفتارگرايي به عنوان رويکردي به آموزش و يادگيري بر رفتار قابل مشاهده و اندازه گيري تأکيد مي کند. به عبارت ديگر، نظريه يادگيري رفتار گرايي بر رفتارهاي ذهني قابل مشاهده و مشخص تاکيد مي ورزد. در اين رويکرد يادگيرنده سعي مي کند خود را با محيط انطباق دهد و در اين فرايند نقش انفعالي داشته باشد. اين نظريه بر اساس مطالعات پاولف[1] ، اسکينر[2]و ثرندايک[3] شکل گرفت.
رفتار گرايان معتقدند که هر رفتاري را مي توان به اجزاي تشکيل دهنده آن تجزيه کرد. با اموزش مهارت ها و رفتارهاي جزيي است که يک رفتار کلي آموخته مي شود. بر اساس اين رويکرد، يادگيري هنگامي انجام مي شود که تغيير قابل اندازه گيري در فراواني عملکرد مشاهده شده صورت گرفته باشد. يادگيري در حقيقت تقويت رابطه بين رفتار ( پاسخ ) و عامل ايجاد کننده آن ( محرک ) است. پس از آنکه يادگيرنده تمرين هاي لازم را انجام داد، بين محرک و پاسخ رابطه اي برقرار مي شود و در اصطلاح گفته مي شود يادگيري صورت گرفته است. در اين ديدگاه مهمترين عاملي که بر يادگيري تاثير مي گذارد شرايط محيطي است. اين شرايط، محرک و چگونگي ارائه آن را در بر مي گيرد. آموزش نيز در حقيقت، شرطي سازي يادگيرنده است( نوروزيورضوي، 1390، ص34).
2-2-4-2- شناخت گرايي
از اوايل دهه 1920 برخي دريافتند که محدوديت هايي در رويکرد رفتار گرايانه به درک يادگيري وجود دارد. رفتارگرايان نمي توانستند منشأ بعضي از رفتارهاي فردي را توضيح دهند؛ براي مثال، حل يک مسئله چگونه صورت مي گيرد؟ همچنين رفتارگرايان نمي توانستند بعضي از رفتارهاي اجتمايي را توضيح دهند؛ براي مثال، کودکان همه رفتارهايي را که تقويت شده اند، تقليد نمي کنند. از سوي ديگر ممکن است آنان رفتار جديدي را مدتها پس از مشاهده، انجام دهند بدون آنکه آن رفتار تقويت شده باشد( مرجل، 1382، به نقل از : نوروزي و رضوي،1390،ص39). ...
1. Pavlov
2. Skinner
3.Thorndike
....